انقلاب مشروطه، لائیک، سکولار و تئوکراتیک نبود/ قانون اساسی حافظ دائمیت ملت است
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۶۶۲۵۱
به گزارش ایکنا از اصفهان، داود فیرحی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران روز گذشته دوشنبه 14 مرداد در نشست «گفتمان حقوقی مشروطه» که در خانه حقوق شهروندی اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: گروههای زیادی اعم از علما، روحانیون، روشنفکران، تجار، وعاظ و حتی برخی بدنه دولت قاجار در انقلاب مشروطه نقش داشتند، اما در این میان تجار سهم بسزایی درحمایت مالی انقلاب مشروطه داشتند، متقابلا علما نیز به توجیه و تبیین انقلاب مشروطه میپرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در انقلاب مشروطه علاوه بر تجار، سه گروه تئورسین فعال وجود داشتند که کارشان تبیین و توجیه مردم بود؛ اولین گروه مراجع بودند که وظیفهشان تبیین و توجیه رابطه مذهب با قانون اساسی جدید بود. آنها اینطور تبیین میکردند که انقلاب مشروطه و دولت مدرن، خلاف دیانت نیست، بلکه در راستای دیانت است، چون در برخی کشورهای جهان این موضوع کاملا بالعکس بود، یعنی دیانت در مقابل دموکراسی قرار میگرفت.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران افزود: دومین گروه فعال در انقلاب مشروطه، وعاظ بودند. وعاظ به نوعی نقش روزنامهنگاران امروز را ایفا میکردند. آن زمان منبر یک رسانه شفاهی بود و مانند شبکههای اجتماعی و روزنامههای امروز بودند. بسیاری از این وعاظ روزنامه نیز منتشر کردند که از سرشناسان این گروه، آقا جمال واعظ اصفهان، معروف به شهید انقلاب مشروطه و دیگری ثقهالاسلام تبریزی است.
فیرحی ادامه داد: سومین گروه فعال در انقلاب مشروطه، حقوقدانان بودند که نه توانایی تئوریپردازی داشتند، و نه توانایی بسیج مردمی. اما آنها بیش از هر چیز تواناییشان تبیین ایدههای مشروطه و تبدیل آن به اصول و مواد قانون اساسی بود که از سرشناسان این دسته، میتوان به محمدعلی فروغی اشاره کرد.
وی گفت: گروه چهارمی هم در انقلاب مشروطه نقش داشتند، و آن فعالان سیاسی و با به تعبیری سیاستمداران بودند. این دسته توانایی اداره مجلس و برگزاری انتخابات را داشتند. از سرشناسان این گروه میتوان به سید حسن تقیزاده و مرحوم مدرس اشاره کرد.
انقلاب مشروطه، لائیک، سکولار و تئوکراتیک نبود
وی ادامه داد: مسئله اصلی در انقلاب مشروطه به عهده مذهب بود. انقلاب مشروطه در ایران ملهم از انقلاب 1789 فرانسه است. در انقلاب فرانسه، اصول سهگانه آزادی، برابری و برادری مورد توجه بود. در انقلاب مشروطه به این سه اصل توجه میشد. انقلاب مشروطه، انقلاب لائیک و سکولار نبود، این انقلاب در نوع خود، مدرن و مذهبی بود، اما سنتی و به تعبیری تئوکراتیک نبود.
مدرنیته همیشه دموکراتیک نیست
فیرحی بیان کرد: انقلاب مشروطه عرصه پیوند مذهب، دموکراسی و تجدد است که از دل آن قانون اساسی بیرون آمد. مدرنیته در دنیا همیشه دموکراتیک نیست. بسیاری از تجددها دموکراتیک نیستند، مثلا حکومتهای کمونیستی و سوسیالیستی مدرن بودند، اما دموکراتیک قلمداد نمیشوند. انقلاب مشروطه ایران، نزدیکترین تجربه به انقلاب مشروطه انگلستان است.
وی تصریح کرد: اینکه تشیع یک انقلاب دموکراتیک را رقم زده، نشان میدهد که این مذهب میتواند پشتوانه دموکراسی باشد، اما شرط آن این است که یک آناتومی داشته باشیم و تبارشناسی کنیم و بفهمیم چطور چنین تجربهای رقم خورد، در این زمینه باید به برخی رسالههای گمنام و ناشناخته آن زمان رجوع کرد که یک نمونه آن «رساله در حقوق و وظایف ملت» است که قبل از استبداد صغیر نوشته شده و اکنون در سایت کتابخانه مجلس با عنوان دستنوشتههای مجلس موجود و قابل دسترسی است. این رساله، فلسفه سیاسی مشروطه را تبیین میکند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران برای بررسی ابعاد و زوایای انقلاب مشروطه ابتدا باید یک نوع تبارشناسی از انقلاب مشروطه رسید، بیان کرد: در توجیه مذهبی انقلاب مشروطه باید به برخی متون و شخصیتهای فقهی توجه داشت. یکی از این شخصیتهای شیخ مرتضی انصاری است که بنیانگذار فقه جدید شیعه بهشمار میرود. شیخ مرتضی انصاری برای حوزههای علمیه در ایران، شبیه کانت است برای آلمانیها. نوشتههای او مانند مکاسب و رسائل، جزء متون پایه و اصلی حوزه هستند و کسی این کتابها از جمله مکاسب را بخواند و خوب بفهمد، یکی از شرایط قضاوت، احتهاد و حتی فتوا را کسب کرده است.
شیخ مرتضی انصاری، تعریف حقوقی از «حق» ارائه داد
وی افزود: در این مکتب، مفاهیمی بود که مشروطه را خلق کرد؛ اول اینکه برای اولین بار، بر مفهوم جدید «حق» تاکید داشت. قدیمیها «حق» را به معنای «درست» و «شایسته» تعریف میکردند و حق در مقابل باطل قرار میگرفت. اما شیخ انصاری، نوعی تعریف حقوقی از حق ارائه داد. در اندیشه او، حق در مقابل وظیفه و تکلیف قرار گرفت و گفت حق چیزی است که فرمانش دست خود فرد است، یعنی انسان خودش میتواند هر طور که خواست آن را اعمال کند، ولی نباید خلاف شریعت باشد. حق در این تعریف، مساوی با آزادی است.
فیرحی گفت: این تعریف جدید از حق، وقتی در متن مشروطه جای گرفت، غوغا کرد، و مبنایی شد برای نوشتن قانون اساسی. سپس آیتالله نائینی تا جایی پیش رفت که به صراحت گفت: « قانون اساسی بهترین جایگزین حکومت معصوم در دوره غیبت است». یعنی قانون اساسی که منتج از حق و یا حقوق مشترکه است، جایگزین و بدل احسن دوره غیبت شد.
قانون اساسی حافظ دائمیت ملت است
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران ادامه داد: در ادامه رویکرد تبارشناسی انقلاب مشروطه، باید به پیدایی مفهوم ملت و حق ملت توجه کرد. شیخ مرتضی انصاری، به این موضوع خیلی نپرداخته بود، ولی مجتهدان مشروطه آن را بسط دادند، اما تکیهشان بر متدولوژی حقوقی – فقهی شیخ انصاری بود و حتی فراتر از آن رفتند و توانستند حقوق شخصی و خصوصی را به گونهای توضیح دهند که بتواند منتهی به حقوق عمومی و حقوق ملت شود. در این برهه، اصطلاح «حاکمیت ملت» پیدا شد. اما جالبتر اینکه در این دوره، گفته شد: «مفهوم ملت یا پدیده ملت هرچند که از اراده افراد ناشی میشود، ولی افراد میرا هستند، اما ملت نامیرا هستند»، یعنی تشکیل دهندگان ملت میمیرند، ولی «ملت» هرگز نمیمیرد. قانون اساسی حافظ دائمیت ملت است، یعنی هیچگاه قانون اساسی نمیتواند ملغی و یا حذف شود.
انسانشناسی پیشامشروطه، ناخودبسنده و جبرگرا بود
وی با اشاره به تاثیرهای انقلاب مشروطه بر زیست جهان ایرانیها، گفت: با وقوع انقلاب مشروطه در ایران، انسانشناسی قبل تغییر پیدا کرد و نوعی عدول از انسانشناسی کلاسیک و سنتی رقم خورد. انسانشناسی کلاسیک دو ویژگی عمده داشت؛ اول اینکه، انسانها ناخودبسنده هستند، یعنی به راهنمایی غیر از خودشان احتیاج دارند. دوم اینکه، جبرگرا و تقدیرگرا بودند، حرفشان این بود که خداوند ارباب را ارباب آفریده، و نوکر را نوکر.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران تصریح کرد: پس از انقلاب مشروطه انسانها به جای تقدیرگرا بودن، به نوعی تدبیرگرا شدند. این تغییر آنقدر اساسی بود که مفاهیم دیگر را تحت تاثیر قرار داد. در رساله «رساله در حقوق و وظایف ملت» نوشته شده است: «حکومت حق ماست که قانونش را خود اختراع میکنیم». یعنی انسان خودگران، عاقل و مساوی و برابر با دیگران پدیدار شد. در انقلاب فرانسه نیز سه واژه و اصل اساسی تحت عنوان آزادی، برابری و دوستی تجلی پیدا کرد.
تعریف مفهوم ملت در قالب باستانگرایی، یک نوع انحراف بود
فیرحی با اشاره به پیدایش مفهوم ملت در ادبیات انقلاب مشروطه، ادامه داد: در انقلاب مشرطه، مفهوم ملت درست فهمیده شد. اما بعدا این تعریف خراب و دچار انحراف شد، اول اینکه مفهوم ملت را به باستانگرایی کشاندند و نوعی تحلیل باستانشناسانه از آن ارائه دادند که این نوع تحلیل با شرایط وقت جامعه هماهنگ نبود، این نوع تحلیل در جشنهای 2500 ساله نمود پیدا کرد و بعد هم یکی از نمادهای اعتراض به رژیم پهلوی شد.
وی در خصوص دلیل دوم انحراف مفهوم ملت افزود: در چنین شرایطی، ناسیونالیسم در مقابل مذهب قرار گرفت، یعنی ملیتگرایی در قبال مذهب خود را نشان داد و گفتند اسلام دین عربها است و فارسها به آن احتیاج ندارند، اما در انقلاب مشروطه، ملت را با چنین تحلیل و رویکردی تعریف نکردند، بلکه در تعریف آن گفتند: «ملت عبارت است از انجمنی اختیاری، از تعدادی انسانها که دور هم جمع شدهاند و برای اهداف مشترک، تعهد به همکاری کردند».
حفظ ملت و وطن در گرو قانون اساسی است
این پژوهشگر اندیشه سیاسی ادامه داد: این نوعی ناسیونالیسم قراردادی است و چنین قراردادی جاودانه میشود. ملت در چنین تعریفی، وطن را میسازد. اما چنین ملت و وطنی اگر بخواهد زنده بماند، نیارمند قانونی صحیح است. قانون صحیح، قانونی است که ملت وضع میکند، یعنی قانون را نمیشود از هرجایی آورد. در چنین رویکرد و تحلیلی، مفهوم حاکمیت ملی تجلی پیدا میکند و اینها زاده شده انقلاب مشروطه هستند.
وی افزود: در رساله «رساله در حقوق و وظایف ملت» آمده است: «تکلیف شما این نیست که سعی در عزل و نصب و تغییر و تبدیل حکام نمائید، هر که حاکم باشد، فرقی به حال شما نخواهد کرد، زیرا حکومت در دست این و یا آن جماعت است که به شما تحکم خواهد کرد، پس خیلی به خیابان نیفتید و بگویید، «آ» برود و «ب» بیاید، چیز مهمی اساسا نیست، اما تکلیف شما خیلی مهم است، این است که متحد شده و تشکیل ملت بدهید، به طوری که منظور خداوند است در این انجمن عمل نمایید و هر یک نفع خود را در نغع عموم و راحت دیگری را راحت خود بدانید». در اینجا تاکید میشود که ملت باید ساخته و قانون اساسی برای آن تنظیم شود.
استبداد غصب داخلی است
وی در خصوص سرنوشت ملت، گفت: هیج کس نمیتواند سرنوشت ملت را غیر از خودش تعیین کند. سرنوشت یک ملت در دو حالت غصب میشود، مثلا خارجیها میآیند و از طریق جنگ سرنوشت یک ملت را تغییر میدهند، اما در یک حالت دیگر، کسی از داخل ملت پیدا میشود و حقوق ملت را غصب میکند، این هم یک نوع جنگ داخلی است، اگر جنگ یک غصب خارجی است، استبداد هم یک نوع غصب داخلی است.
آزادی عین حقوق و حقوق عین آزادی است
وی ادامه داد: در یکی دیگر از قسمتهای این رساله آمده است: «سرنوشت ملی ناشی از حقوق ملی است». در مشروطه گفته میشد ;i سرنوشت از حقوق ملی ناشی میشود. در یک جای دیگر این کتاب آمده: «حقوق شما عبارت از وجود شماست، همین که هستید، حق دارید». بعد اضافه میکند و میگوید: «از به هم پیوستن این حقها، حقوق ملی پیدا میشود». آزادی عین حقوق و حقوق عین آزادی است، برهمین اساس منفکران مشروطه میگفتند پیش شرط حقوق، آزادی است.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: انقلاب مشروطه مشروطه حق آزادی ملت قانون اساسی حقوق مذهب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۶۶۲۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عدد نهایی حداقل «حقوق» بازنشستگان مشخص شد
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی کف و سقف حقوق سال ۱۴۰۳ بازنشستگان و مستمریبگیران را اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، میرهاشم موسوی درخصوص افزایش حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران در سال جاری اظهار کرد: به موجب قانون مصوب، دستمزد حداقلیبگیران با افزایش ۳۵ درصدی و همچنین سایر سطوح درآمدی با افزایش ۲۲ درصد + ۶۹۰ هزار تومان همراه است که از فروردین ماه اعمال، اما از اردیبهشتماه پرداخت خواهد شد.
وی درخصوص زمان پرداخت معوقات ناشی از افزایش حقوق نیز اعلام کرد که سعی میشود معوقات در خردادماه پرداخت شود.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی در خصوص کف و سقف حقوق بازنشستگان با افزایشهای صورت گرفته توضیح داد: کف حقوق یک فرد دارای همسر و یک فرزند تحت پوشش، ۱۰ میلیون و ۹۰ هزار تومان است و سقف آن نیز ۷ برابر حداقل دستمزد است.
موسوی همچنین درباره میزان افزایش «حق عائلهمندی و اولاد» نیز گفت: حق عائلهمندی نیز با این افزایش جدید بیش از ۱۰۰ درصد در سال جاری رشد داشته و حق اولاد نیز با رشدی بالغ بر ۵۰ درصد همراه بوده است.
وی در پاسخ به اینکه نگرانیهایی در خصوص تحت تاثیر قرار گرفتن اجرای همسانسازی حقوقها با افزایش ۳۵ درصدی حقوقها در سال جاری عنوان میشود، گفت: همسانسازی به افزایش حقوق سالانه ارتباطی ندارد و از آنجایی که هنوز برنامه هفتم ابلاغ نشده است، بعد از ابلاغ، آنچه که به موجب قانون به ما تکلیف شود، با تامین منابع به قانون عمل میکنیم.